عید سعید غدیر خم
تا قافیۀ شعر امیر است و غـدیر است برخیز که هنگـام مراعاتُ نظیر است الـیـوم که أکـمـلـتُ لــکـم دیـنـکـم آمـد تا عـرش فراخوان تماشای امیر است افـطــار در خــانــۀ مــولا بــنـشــیـنـد هر خسته که مسکین و یتیم است و اسیر است بــر طـبـل بـکـوبـیـد نــقـاره بـنـوازید آواز بخـوانـید که بی مایه فـطیر است مَن ماتَ عـلی حُبّ عـلی مـاتَ شهـیدا آنانکه نُـمـردند بـمیـرند که دیر است! این شیـهـۀ اسبـان ظـهور است میآید هنگامۀ ما یَستوِی الاعمی وَ بصیر است میچرخم و میرقصم و تقصیر خودم نیست این شور و جنون را چه کنم عید غدیر است |